با دیوان حافظ مشورت کنیم

با دیوان حافظ مشورت کنیم

شاهکار نهاوندی
با دیوان حافظ مشورت کنیم

با دیوان حافظ مشورت کنیم

شاهکار نهاوندی

یه نیمکت تنها یه شعله خاموش

یه نیمکت تنها یه شعله خاموش
یه لحظه یک رویا منو تو در آغوش
یه یادگار از عشق رو تن درخت بید
یه قصه کوتاه ای وای از این تقدیر
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو
بگو توهم بی قراری یه لحظه آروم نداری
مثل یه ابر بهاری  بگو که هر شب میباری
بگو که دلت برام تنگ شده
همون دلی که میگن از سنگ شده
بگو دیگه طاقت نداری
اشک توی چشمام بیاری
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو
بگو که نامه هامو خوندی
بگو که برام دل سوزوندی
هق هق گریمو شنیدی
بگو که اشکامو دیدی
بگو  دلت برام تنگ شده
همون دلی که میگن از سنگ شده
بگو دیگه طاقت نداری
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو